صلابت و قاطعیت در دعوت انبیا [۱]
پیامبران علیهم السلام با پشتوانهی نیروی ایمانی در مورد عقیده و دعوت و شریعتی كه میآوردند، به قدری اخلاص و استقامت داشتند كه حاضر نبودند در هیچ حالی - و لو اینكه مصلحت و پیروزی دعوت اقتضا كند - كوچكترین تعدیل و تعویقی در آن روا دارند. هرگز امكان نداشت كه آنان ذرهای از مواضع حق خود دست برداشته و راه مداهنت (فریب و دورویی) را در پیش گیرند. خداوند متعال به آخرین پیامبر خود چنین میفرماید: ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ﴾ [حجر: ۹۴]؛ پس آشكار كن به آنچه فرموده میشوی و اعراض كن از مشركین.
و در جای دیگر میفرماید: ﴿یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ [مائدة: ۶۷]؛ ای پیامبر! برسان آنچه فرود آورده شده است به سوی تو از جانب پروردگارت، و اگر نكردی، پس پیام خدا را نرساندهای و خدا نگه دارد تو را از مردم.
و نیز میفرماید: ﴿وَدُّوْا لَو تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ﴾ [قلم: ۹]؛ آرزو كردند كه ملایمت نشان دهی تا آنان نیز ملایمت نشان دهند.
پر واضح است كه موضع رسول اكرم صلى الله علیه وسلم دربارهی توحید و امور منافی آن و دربارهی عقاید اساسی و اركان سنگ بنایی اسلام، موضعی سیاسی و انعطاف پذیر نبوده است.
هیأت بنو ثقیف (كه دومین قبیله بعد از قریش است) پس از فتح طائف، به محضر رسول اكرم صلى الله علیه وسلم رسیدند. آنان در حالی كه مسلمان شده بودند، از رسول الله صلى الله علیه وسلم درخواست كردند كه بت ”لات“ را برای آنان باقی گذارد و تا سه سال آن را منهدم نكند (به سبب وجود همین بت، طائف بعد از مكه دارای مركزیت و تقدس شده بود). اما رسول اكرم صلی نپذیرفت. بزرژان قبیله، دو سال، و بعد از آن یك سال مهلت خواستند، اما حضرت رسول صلى الله علیه وسلم مرتباً انكار میفرمود تا سرانجام تقاضا كردند كه حداقل یك ماه بعد از بازگشت به طائف مهلت داده شود، اما رسول اكرم صلى الله علیه وسلم به جای پذیرفتن این درخواست، ابوسفیان بن حرب و مغیرة بن شعبه را كه با اهل طائف قرابت داشتند، برای انهدام این بت به سوی طائف گسیل داشت.
پس از آن بنوثقیف از آن حضرت صلى الله علیه وسلم خواستند كه حكم نماز را از آنان بردارد. رسول اكرم صلى الله علیه وسلم در پاسخ فرمودند: «لَا خَیْرِ فِی دِیْنٍ لَا صَلَاةَ فَیْهِ»؛ در دینی كه نماز نباشد، هیچ خیری وجود ندارد.
زمانی كه آنان پس از ملاقات با رسول اكرم صلى الله علیه وسلم به منطقهی خود بازگشتند، ابوسفیان و مغیرة بن شعبه رضی الله عنهما نیز همراه آنان رفتند و در بازگشت، ”لات“ را منهدم ساختند.
بدین طریق، دین اسلام در میان بنوثقیف انتشار یافت و همگی ساكنان طائف به دین اسلام مشرف شدند. (زادالمعاد: ۱/ ۴۵۸، ۴۵۹ با تلخیص)
یكی دیگر از ویژگیهای دعوت انبیا علیهم السلام
یكی دیگر از ویژگیهای دعوت انبیا علیهم السلام این است كه آنان در تبلیغ و رسالتشان و ارشاد امتها از تعبیرهایی استفاده میكنند كه با روح دعوت و رسالتشان هماهنگ باشد.
آنان بدون ابهام و پیچیدگی، محتوای دعوت خود را اظهار میدارند و به سوی آخرت، قاطعانه فرا میخوانند و امت را به نعمتهای بهشت تشویق میكنند و از عذابهای اخروی و حیات ابدی در جهنم بیم میدهند و به گونهای از بهشت و نعمتهای آن و دوزخ و نقمتهای آن سخن میگویند كه گویی منظرهی آنها جلوی چشم قرار دارد.
آنان از مردم، مطالبهی ایمان بالغیب میكنند؛ البته ناگفته نماند كه عصر پیامبران نیز از نظریههای گوناگون و فلسفههای مبتنی بر مادیت، خالی نیست.
در زمان آنان اصطلاحات خاصی به موازات سطح تعلیمات و تكامل فكری بشر مصطلح است و پیامبران از آن ناآگاه نیستند و به خوبی میدانند كه این اصطلاحات سكهی رایج الوقت زمان هستند و در میان مردم به خوبی جریان دارند. در عین حال دارای كشش و جاذبیت نیز هستند، اما آنان به منظور جلب مردم به طرف خود، از این گونه اصلاحات كار نمیگیرند، بلكه صریحاً بر ایمان به خدا و صفات و افعال او و به فرشتگان و تقدیر [خوب و بد] و زندگی پس از مرگ دعوت كرده و از محبوس ماندن در چاه تاریك طبیعت باز میدارند و قاطعانه بدون كوچكترین تردید اعلام مینمایند كه پاداش قبول دعوت آنان، بهشت برین و خشنودی خداوند متعال است.
بهترین شاهد این مدعا - كه مبیِّن مزاج و منهاج نبوی در زمینهی دعوت است - واقعهی بیعت ”عقبهی ثانیه“ است. هنگامی كه حدود هفتاد و سه مرد و زن از اهالی یثرب (مدینه) به منظور ادای مراسم حج به مكهی معظمه آمده بودند و همگی در محل وادی عقبه جمع شدند، رسول اكرم صلى الله علیه وسلم به اتفاق عموی خود، عباس بن عبدالمطلب (كه هنوز ایمان نیاورده بود)، نزد آنان تشریف آوردند. رسول اكرم صلى الله علیه وسلم ضمن ایراد بیاناتش آیاتی چند از كلام الله مجید را تلاوت فرمودند و آنان را به عبادت ذات رُبوبی خدای یگانه فراخوانده، اصول عالیهی اسلام را برایشان تشریح نمود و سپس همگی را به دین مبین اسلام ترغیب داد و پس از آن فرمودند: «أُبَایِعُكُمْ عَلىٰ أَنْ تَمْنَعُونِی مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ نِسَاءَكُمْ وَأَبْنَاءَكُمْ»؛ من از شما بیعت میگیرم مبنی بر اینكه مرا حفاظت نمایید از هر آنچه كه خانواده و فرزندان خود را از آن حفاظت میكنید.
انصار با او بیعت كردند و از رسول اكرم صلى الله علیه وسلم وعده گرفتند كه او نیز آنان را تنها نمیگذارد و به قوم خود برنمیگردد. آنها زیرك و فهمیده بودند و به خوبی میدانستند كه این پیمان، عواقب هولناك و خطرناك زیادی را در پی دارد و پیش از هر چیز ابتدا موجب خشم قبایل نزدیك و همجوار و چه بسا موجبات دشمنی و عداوت كلیهی عرب را فراهم میآورد. از طرفی عباس بن عبدالمطلب نیز از نتایج آیندهی این پیمان هشدار داد، اما همگی آنان با یك زبان اعلام داشتند كه ما این عهد را قبول دارم و علىٰرغم خطر قتل و كشتار بزرگان و زیان مالی، آنحضرت صلى الله علیه وسلم را در میان خود نگه میداریم و از او حمایت میكنیم.
پس از آن به طرف رسول اكرم صلى الله علیه وسلم متوجه شده و عرض كردند: «فَمَا لَنَا بِذٰلِكَ یَا رَسُولَ اللهِ إِنْ نَحْنُ وَفَیْنَا (بِذٰلِكَ)؟» اگر به این وعدهی خود وفا كنیم، پاداش ما چه خواهد بود؟
مسلّماً اگر به جای رسول الله صلى الله علیه وسلم هر شخص دیگری از رهبران ملی و سیاسی بود، چنین پاسخ میداد كه این پیمان مقدس شما منافع زیادی در بر دارد؛ از آن جمله اینكه از هم گسیختگی شما به وحدت تبدیل میشود و ضعفتان به قوت مبدل میگردد و شما میتوانید یك دولت مستقل تشكیل دهید و قدرتی فراهم آورید و…. البته این گفتهها هم به دور از واقعیت نبود؛ زیرا قراینی كه این موضوع را تأیید كند، به حد كافی موجود بود و پیش از آن نیز خودشان گفته بودند: «إنا قد تركنا قومنا ولا قوم بینهم العداوة والشر ما بینهم، فعسىٰ أن یجمعهم الله بك فسنقدم علیهم، فندعوا إلىٰ أمرك، وتعرض علیهم الذی اجبناك إلیه من هٰذا الدین، فإن یجمعهم الله علیه فلا رجل أعز منك» (سیرهی ابن هشام: ۱/ ۴۲۹)؛ ما قوم خود را در حالی رها كردهایم كه هیچ قومی مانند آنها با هم كینه و عداوت ندارند، ما امیدواریم كه خداوند متعال توسط شما آنها را متحد گرداند. اینك ما به نزد آنان میرویم و دینی را كه از شما پذیرفتهایم، به آنان عرضه میكنیم؛ اگر خداوند متعال آنان را بر دین شما متفق كند، پس هیچ فردی مانند شما عزیز و با قدرت نخواهد بود.
اما رسول اكرم صلى الله علیه وسلم در پاسخ به این پرسش كه: ”در مقابل پذیرفتن این دعوت چه چیزی به ما میرسد؟“ فقط فرمودند: «بهشت». در این هنگام بود كه آنان گفتند: ابسط یدك؛ دست مبارك را دراز فرمایید. رسول اكرم صلى الله علیه وسلم دست مبارك را دراز كردند و آنان با رسول اكرم صلى الله علیه وسلم بیعت كردند.
امام سيد ابوالحسن ندوي( آیین زندگی )
ترجمه : مولانا محمد قاسم قاسمی
 این وب تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد و فقط عقیده اهل سنت و جماعت را بیان میکند و هدفش فقط رضای الله جل جلاله میباشد
                        
                        این وب تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد و فقط عقیده اهل سنت و جماعت را بیان میکند و هدفش فقط رضای الله جل جلاله میباشد