گفتگویی با دکتر عایض قرنی
این گفتگو در سایت انترنتی «لجینیات» نشر شده و قبل از اینکه به ترجمهی آن بپردازیم، لازم دانستیم دعوتگر مشهور جهان اسلام دکتر عائض قرنی را –به طور مختصر- خدمت خوانندگان گرامی معرفی نمائیم.
دکتر عائض بن عبدالله قرنی به تاریخ اول جنوری سال 1960م/ 1379هـ در قریهی آل شریح شهر بلقرن (جنوب کشور عربستان سعودی) دیده به جهان گشود، هنوز طفلی بیش نبود که قرآنکریم را حفظ نمود، و درسهای ابتدائی را در مدرسهی آل سلیمان، متوسطه (راهنمایی) را در معهد علمی ریاض، و ثانویه (دبیرستان) را در معهد علمی ابهاء به پایان رساند، و هم چنین از دانشکده/ فاکولتهی اصول الدین ابهاء فارغ التحصیل شد. شیخ قرنی دارای تحصیلات عالی بوده و رساله (پایان نامهی) دکترای خویش را به عنوان «تحقیق المفهم علی مختصر صحیح مسلم» نوشته است.
ایشان دعوتگر محبوبی است که مسلمانان دنیا کتابهایش را با اهتمام خاصی مطالعه نموده و از درسهای علمی و کاسیتهای (نوارهای) سخنرانی اش مستفید میشوند.
از مهمترین تألیفات شیخ عائض القرنی کتب ذیل میباشد:
لا تحزن (غمگین مباش)
اقرأ باسم ربک (بخوان به نام پروردگارت)
حتی تکون أسعد الناس (تا خوشبختترین مردمان باشی)
هکذا قال لنا المعلم (معلم برای ما اینچنین گفت)
أسعد امرأة فی العالم (خوشبختترین زن جهان).
لجینیات: دعوتگر بزرگ اسلامی و نویسنده و ادیب دکتر عائض القرنی قضیهی اتهامش به جمع آوری پول برای اخوان المسلمین را بیاساس خوانده و خاطر نشان ساخت مقامات مصری به اشتباه نام او را نیز بر زبان آورده اند، وگفت: در مورد این قضیه وکیل گرفته است.
شیخ قرنی در گفتگوی با روزنامهی سعودی «عکاظ» واضح ساخت اگرچه در مبالغی که در بارهی حساب او گفته شده مبالغه به کار رفته اما او دعوتگر ثروتمندی است، و در پهلوی امور دعوی به تجارت حلال نیز مشغول میباشد، او خاطرنشان ساخت در بارهی اموال دیگر دعوتگران که نامهای شان در لیست مسئولین مصری آمده است هیچ مسئولیتی ندارد.
این دعوتگر از نحوهی سخنانش در گذشته سخن گفته و اضافه نمود شرایط کنونی اقتضا میکند نرمتر صحبت کند.
قرنی از انتقاداتی که در مسیر دعوت از ناحیهی برخی گروههای منتسب به سلفیت متوجه او است نیز پرده بر داشت، اما گفت: از خلال تجارب گذشته دریافته ام نباید به مدح و ذم دیگران وقعی گذاشت.
ایشان همچنین اتهامات مبنی بر اینکه او سخنرانی در مساجد را رها نموده و به گفتگو و سخنرانی در شبکههای فضائی روی آورده است را بیاساس خواند و گفت: کانالهای فضائی (ماهواره) از سخنرانی و درس در مساجد مفیدتر است؛ زیرا عدهی بیشتری از مردم استفاده میکنند.
به تفصیل گفتگوی ایشان توجه فرمائید:
گفتگو با شما را از نقطهی پایانی اخبار و روزنامهها در بارهی شما شروع میکنم، خبر تازه در قضیهی اتهام پولشوئی به نفع جماعت اخوان المسلمین و فرستادن اموال برای آنها که متوجه شما میباشد، چیست؟
شش ماه قبل یکی از روزنامههای مصری این موضوع را نوشته بود، اما این روزنامه نوشتهاش را پس گرفت، و در همان روزنامه با طومار عریضی از من معذرت خواهی کرده و گفته: در اسامی اشخاص اشتباه رخ داه است. باید بگویم آنچه در بارهی من نوشته قطعا درست نیست، عضو جماعت اخوان المسلمین نیستم، مستقیم یا غیر مستقیم با قضیهی فرستادن پول هیچ ارتباطی ندارم.
آیا حالا درخواست غرامت کرده اید؟!
من قضیه را به وکیل سپرده ام، همه چیز بعدا روشن میشود، و فعلا تمامی کارها به وکیل تعلق دارد.
از مدتی شما را در لیست دعوتگران ثروتمند ذکر میکنند، چطور این اتهام که شما به میدان سخنرانیهای ماهوارهای داخل شده و دنبال پول هستید را از خودتان دفع میکنید؟
اولا، مبالغی که از دارائی من ذکر نموده اند مبالغه آمیز بوده و درست نمیباشد، و من مسؤول بقیهی دعوتگران نیستم. دوم اینکه، در آمد من از راه کسب شرعی بوده، و مال کسی را غصب ننموده ام؛ در آمدی حاصل از سود حلال، دزدی و حرام نیست. سوم: داشتن ثروت از نگاه دین اسلام مذموم نمیباشد؛ برخی از صحابهی کرام ش خیلی ثروتمند بوده اند. چهارم اینکه درآمد همهی ما دعوتگران به اندازهی درآمد یک بازیکن فوتبال نیست، بلکه به درآمد یک منشی که نزد برخی متمولین کار میکند نمی رسد. و اگر خدم و حشم و خرج و مخارج سفرهای آنان برآورد شود از درآمد همهی دعوتگران افزون خواهد شد، لذا باید برداشتها را درست کنیم. اسلام بدست آوردن ثروت را جایز قرار داده، اما بشرطی که به حساب دعوت نباشد، و شخص مال را از راه حلال و از عرق پیشانی اش بدست آورد.
و هم چنین به صراحت باید بگویم اسلام درویشی، فقر و گذاشتن اموال برای دیگران را تأیید نمیکند، قرآن کریم ثروتمندان تقوا پیشه را مدح نموده است، و از فقرا نیز یادآوری کرده. اسلام دین وسیع و جهانی است، برخی از پیامبران ثروتمند بوده اند و برخی نیز دارائی نداشته اند، و همینطور برخی از صحابه توانگر بوده و برخی دیگر مالی نداشته اند.
• پس چرا اگر دعوتگر ثروتمند باشد برای او ایراد میگیرند؟
- این کار اشتباه است، به نظر من برخی انسانهای بیدانش اگر ببینند دعوتگری توانگر است بر او ایراد میگیرند. و از نقطه نظر شرعی خواسته نشده عالم مفلس بوده و هیچ چیزی نداشته باشد، بلکه شریعت میخواهد عالم پرهیزگار باشد حال یا ثروت داشته باشد و یا هم نداشته باشد، آیا عثمان بن عفان و عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنهما از توانگران و ثروتمندان صحابه نبوده اند؟ اما آنها صدقه دادند و اموال خویش را در راه الله خرج کردند (مجاهدین را تمویل می نمودند).
• برخی شما را متهم میکنند که دنبال شهرت هستید بویژه بعد از اینکه با محمدعبده (خوانندهی مشهور) همکاری نمودید، آیا شما هم شاهد حملات شدیدی در بین دعوتگران نبوده اید؟!
- من گفتگو در رابطه با این مرحله را راه کرده ام؛ چرا که فعلا تمام شده است، به روزنامهها و سایتهای انترنتی توضیح داده ام و فعلا چیزی نمیگویم؛ زیرا هر موضوعی وقت معینی دارد. اما آنانکه میگویند من دنبال شهرتطلبی هستم، میگویم: الله از نیتها با خبر است و به زودی همهی ما را محاسبه میکند، و طبیعی است انسانی که سخنرانی کند و درس بدهد حتما مشهور میشود.
• به نظر شما تأثیر کانالهای ماهوارهای بر روش دعوت تا چه اندازه است؟
- این کار برایم فوائد بیشماری در بر داشته است، از جمله این که خیلی زیبا است صحبتهای ما جهانی باشد؛ زیرا ما با مردم جهان در یک کره زندگی میکنیم، و ما تنها خودمان را مورد خطاب قرار نمیدهیم، بلکه بر ما لازم است این فکر پاک را به دیگران برسانیم، رسالت اسلامی ما احترام به رأی دیگران و تبادل افکار با سایر مردم را در بر دارد، لذا الله متعال به پیامبرش میفرماید: (وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین)، و هم چنین از خلال صحبتهای ماهوارهای این تجربه را بدست آوردم که باید با نرمی و تلطف دیگران را مورد خطاب قرار دهیم، و خوب است گذشت بر لحن صحبتهای ما حاکم باشد تا مردم را به دین و رسالتمان جذب نمائیم، باید در هنگام صحبت و گفتگو تهدید و وعید بکار نرود؛ زیرا پیامبر گرامی اسلام ه می فرماید: «بشّروا ولا تنفّروا ویسّروا ولاتعسّروا» (مژده بدهید و مردم را متنفر نسازید، آسان گیری نمائید و سختگیر مباشید).
به علاوه فواید دیگری نیز بدست آوردم.
چرا در اسلوب خطابتان تغییر بوجود آورده اید، آیا برای این است که اهمیت تغییر را درک کرده اید، یا متوجه شده اید آنهائی که از خلال سخنرانیها مورد هدف تان هستند تغییر کرده اند؟!
همه علماء، مردم و دعوتگران در طول عصرها از مراحل گوناگونی گذشته اند، امام شافعی رحمه الله قول قدیم و جدید دارد، حتی افکار شیخ الإسلام ابن تیمیه رحمه الله از جوانی تا کهنسالی فرق کرده است، با وجود اینکه یقین کامل داریم دین یکی است و ثوابت دین قابل تغییر نمیباشند. اما با تجربه، سفر و گذشت عمر نحوهی طرح مسائل فرق میکند، این یک امر طبیعی است، و من از کسی که میپرسد چرا اسلوب خطاب من نسبت به گذشته فرق کرده تعجب میکنم، و ما میدانیم طبیعت زندگی اینست که انسان باید در نحوهی صحبت و عرض مسائل تجدید بوجود بیاورد، و گاهی نیز بر بعضی از اشتباهات و موقفهای نادرست خود آگاهی مییابد و آن را تصحیح میکند و بهتر میسازد.
پس شما به تغییر خطاب دینی که با نوآوریهای عصر همخوان باشد فرا میخوانید؟.
نه، این گفته مطلق نیست، من به تغییر خطاب دینی دعوت نمیدهم، من به پایبندی به خطاب قرآن و سنت فرا میخوانم؛ زیرا صحیح و ثابت است، اما خطابهای که درست نیست به دلیل مخالفت با قرآن و سنت است، و این گفته نیز صحیح نیست که برای هر عصری خطابی جداگانه است، اما من میگویم: باید از خطابهای نرمی و تلطف که در قرآن وسنت هست نیز استفادهی شایان ببریم؛ زیرا متأسفانه بیشتر دعوتگران به نصوصی چون فرمودهی خداوند: ﴿وقولوا للناس حسنا﴾، و فرموده اش: ﴿فبما رحمة من الله لنت لهم﴾، و فرمودهی خدای مهربان: ﴿فقولا له قولا لیّنا لعله یتذکر أو یخشی﴾ توجه چندانی ندارند.
• از خلال سخنان دعوی جدیدتان واضح شده شما بر ترغیب نسبت به ترهیب توجه بیشتری مبذول میدارید، چه دلیلی برای این کار دارید؟
- چون به سرزمینهای دور و نزدیک سفر نمودم، انحرافهای زیادی از دین را مشاهده کردم، و متوجه شدم عامهی مردم از دین کنار رفته اند. به نظرم آمد مردم را با ترغیب، آسانگیری و پخش رحمت ارحم الراحمین در باب پذیرفته شدن توبه دوباره جذب نموده و به کاروان ملحق نمائیم، پس من این تجربه را از مطالعهی زیاد در کتابها و برخورد با فرهنگهای دیگر ، از مسافرت و ملاقات با مردم به دست آورده ام.
• خیلیها شما را متهم میکنند برای اینکه صحبتهای شما به دیگران برسد و آن را بپذیرند شما کوتاه آمده اید، سرّ این گفتهها چی است؟.
- من خطابم نرمتر و ملایمتر است، اما آنرا از دایرهی شریعت بیرون نبرده ام، و هرگاه به نصّ شرعی برخورد کنم، آن را بر هر چیز دیگری مقدم میکنم، این اتهام از جانب جوانان است و آنها عالم نیستند، و طبعا برداشت خاص خود از دین را داشته و پایبند آن میباشند.
• شما از نرمی در نحوهی گفتگو صحبت کردید، از چه وقت نیاز به این موضوع را احساس نمودید؟.
انسان از مراحل مختلفی میگذرد، من با علماء، اندیشمندان و دیگران نشست و برخاست داشته ام، اطلاعات وسیع من نیز نقش خود را بازی کرده اند، و چون اسلوب گذشت و مصالحت را برگزیدم سخنان من شهرت بیشتری یافت. و من کمتر از افراد صحبت میکنم، بلکه بیشتر بر آراء و افکار ترکیز دارم.
به نظر شما آیا صحبتهای تشنج زا میتواند یکی از اسباب افراطی گرائی برخی جوانان باشد؟
میتواند در ضمن اسباب باشد اما تنها سبب نیست، و باید محیطی را که جوان در آن نشأت گرفته را در نظر داشته باشیم، و همچنین برخورد والدین و استاد مدرسه را!. پس چرا یک سبب را بروز بدهیم و اسباب دیگر را پنهان کنیم. زمانی که با این جوانان در زندان و بیرون زندان صحبت نمودم اندازهی تاثیر این اسباب را خوب دانستم.
آیا گاهی شده متوجه شوید در خطا واقع شده اید؟
انسان خطا میکند، ما پیامبر نیستیم که معصوم باشیم، گاهی انسان در سخنانش اشتباه میکند و سپس متوجه خطایش میشود، همه خطا میکنیم.
آیا تغییر اسلوب تان باعث نشده که برخی دعوتگران میانهرو از شما انتقاد کنند؟.
من گاهی مقالههای انتقادی آنان را میخوانم، اما فعلا در برابر تعریف و بدگوئی اشخاص بیپروا شده ام؛ زیرا من قصائدی در مدح خود دریافت میکنم سپس برخی من را بد میگویند، این را با آن میزنم و همه از بین میروند، برعلاوه چون تجربه ام بیشتر شده، به کنفرانسهای زیادی شرکت میکنم و خیلی سخنرانی میکنم، در نتیجه مدح و ذم بر من تأثیر نمیگذارد؛ زیرا من کوشش خود را میکنم و از خداوند توفیق میخواهم و به پیش میروم، و من یقین دارم هرکه کاری انجام دهد حتما تیرهای انتقاد به سوی او پرتاب میشوند و نباید به زودی تسلیم شود، اما آن که کاری انجام نمیدهد کسی بر او اعتراضی نیز ندارد، و اینجاست که چینیها میگویند: «کسی که بر زمین نشسته است سقوط نمیکند». در جلو روی فرد داعی دو راه قرار دارد: یا در خانهی پدر و مادرش مینشیند و چیزی نمیگوید، نه مینویسد و نه هم سخنرانی میکند، و در نتیجه احدی هم او را مورد انتقاد قرار نمی دهد. و یا هم به میدان بیرون میشود، سخنرانی میکند، کتاب مینویسد و در نتیجه توصیف و یا بدگوئی که از او میشود را باید تحمل کند. 
و آیا شما فکر کرده اید با اشخاصی که قبلا برخورد فکری داشته اید، فعلا از نزدیک نشست و گفتگو داشته باشید؟.
گمان نمی کنم من شخصا با کسی برخورد نموده باشم؛ زیرا صحبتهای من عام بوده و بیشتر به موعظه نزدیک است و شما این را میدانید، حتی من اصلا از اشخاص نام نمیبرم، شاید از یک یا دو نفر از جمله دکتر غازی قصیبی نام برده باشم، و همه میدانند ما با هم ملاقات داشته ایم و اتفاق نمودیم در پیشبرد ثوابت دین زیر سایهی (لا إله إلا الله) همکاری داشته باشیم.
آیا در تعداد طرفداران گذشته و اکنون خود اختلافی مشاهده نموده اید؟
بلی حتما، شاید به علت افزایش سن، مطالعهی بیشتر و اختلاف دیدگاهها در برخی جزئیات نه امور کلی باشد؛ ثوابت یکی است. و فعلا بیشتر کارها جهانی شده است؛ زیرا با افزایش کانالهای ماهوارهای، در نحوهی پیشکش امور تغییر بوجود آمده است، و به نظرم طبیعی باشد.
بسیاری در رابطه به شما میگوینداز بین جوانان و کسانی که نزدیکشان بوده اید دور شده اید، و اطراف خویش برجهای سر به فلک کشیده درست کرده اید و دسترسی پیداکردن به شما مشکل شده است، چگونه این اتهامات را رد می کنید؟.
این گفته درست نیست، خودم نیز شنیده ام، معنایش این نیست که من به گروهی نزدیک و از گروه دیگر دور باشم، برخی از دوستان هنگام سخنرانی ماهوارهای یا زمان تألیف و یا وقتی که به تربیت فرزندان مشغول هستم یا به کارهای شخصیام رسیدگی میکنم و یا در سفر میباشم به من زنگ میزنند، آیا تصور این میرود که من بتوانم به همهی این تماسها پاسخ بدهم، در یک شبانه روز سه هزار مرتبه به شمارهی من زنگ میزنند، لذا بنده از خدمات تحویل مکالمهها استفاده مینمایم، من نمیتوانم به همهی این تماسها پاسخ بدهم. بعضی از دوستان زنگ میزنند و صحبتهای را شروع میکنند که پایان ندارد، این موضوع به دگرگونی و غرور ربطی ندارد، این یک واقعیت است، برادران دیگر نیز همین سبب را بیان داشته اند.
چرا پس از اینکه به جهان ماهوارهها داخل شده اید سخنرانی در مساجد را تقلیل داده اید؟.
به نظرم فایدهی سخنرانی در ماهوارهها بیشتر از سخنرانی در مساجد است، من در برخی مساجد جامع سخنرانیهای داشته ام، اما چون به جهان ماهواره داخل شدم نفعش را بیشتر دیدم؛ زیرا به آسانی قابل دسترسی بوده، و صدای دعوتگر را به گوشه و کنار کشورهای عربی و جهان اسلام میرساند.
اما بسیاری از کسانی که در مساجد جامع اطراف شما حلقه میزدند نمیتوانند از طریق ماهواره صحبتهای شما را گوش دهند و یا تمایل ندارند این کار را انجام دهند؟!.
بر دعوتگر لازم نیست همهی مردم سخنانش را بشنوند؛ زنها نیز گرد آیند، شمال کشور و مردمان تهامه (قسمت پائین عربستان)، کشورهای عضو مجلس همکاری خلیج و دولتهای غیر منسلک!. او تا جائی که توان دارد سخنانش را به مردم میرساند، دیگران صحبتهای بقیه دعوتگران را بشنوند.
چرا دعوتگران و علماء از کاروان استفاده از وسایل جمعی عقب مانده اند؟.
وسایل اعلام همگانی مستقیم در این اواخر ازدیاد یافته است، لذا علمای که اندکی پیش از ما میزیسته اند فرصت استفاده از این وسایل برای آنان مهیا نشد، و شاید هم تقوا مانع از آمدن عدهای بر صفحهی ماهواره شود، آنان در اجتهاد خود معذورند، اما نباید بر برادران دعوتگر خویش که بر تلویزیون آشکار میشوند و یا از طریق روزنامهها و مجلات دعوت را به پیش میبرند، عیب تراشی بکنند.
برخی بر شما ایراد میگیرند که در بارهی اوباما (رئیسجمهور امریکا) مقاله نوشته اید و بخاطر مداوا (علاج) به فرانسه سفر کرده اید، خودتان چه نظری دارید؟!.
از بدیهای تمدن غرب غافل نیستم، اما من بارها تذکر دادهام و گفتهام قرآن کریم حتی به خوبیهای دشمنان اعتراف نموده است، خداوند متعال در رابطه با اهلکتاب فرموده: ﴿لیسوا سواء من أهل الکتاب أمة قائمة﴾، پس شایسته است به جوانب مثبت دیگران اعتراف نمائیم و حتی نقطههای خوب زندگی آنان را بر شمریم.
آیا نشاطات و تحرکاتی که در شما بوجود آمده نوعی سبقت گرفتن (مسابقه) با دیگر دعوتگران است؟.
هرگز؛ زیرا من به تنوّع اعتقاد دارم، الله متعال میفرماید: ﴿قد عَلم کُل أناس مشربهم﴾. هر دعوتگر دارای شخصیتی به خصوص و قدرت بیان ویژهای است که با دیگران تفاوت دارد، بین ما هیچ نوع تضادی نمیباشد، ما پشتیبان یکدیگر هستیم و هر یک به اسلوب خود امور دعوت را به پیش میبریم، لذا صحابهی کرام برای یکدیگر مزاحمت بوجود نمیآوردند. ابوبکر صدیق مواهب خاص خود را دارد، اُبی بن کعب در قرائت ممتاز است، ابن عباس در تفسیر و حسان در شعر پیشتاز میباشد، و همین طور هر دعوتگری کمال خاص خود را دارد و به دیگران مزاحمت ایجاد نمیکند و شایسته نیست با یکدیگر رقابت بیجا داشته باشند؛ زیرا هر یک دارای خصوصیاتی است که دیگران بهرهای از این ویژگیها ندارند.
کسی که به میدان دعوت نزدیک است متوجه میشود دعوتگران با یکدیگر حسد میورزند و گاهی از یکدیگر نفرت دارند، و شاید به سبب رقابت باشد، آیا به نظر شما این امور وجود دارد؟.
بلی، متأسفانه تا اندازهای وجود دارد، دعوتگران پیامبر نیستند که معصوم باشند، اما دعا و گذشت، حسد و نفرت را از بین میبرد. هرگاه انسان متوجه شد به این مصیبت مبتلا شده به الله پناه ببرد. اما اگر دعوتگری نسبت به برادرش حسد ورزید نباید به او توهین کنیم، لذا بیننده متوجه میشود اینجانب بر بعضی دعوتگرانی که مرا مورد انتقاد قرار میدهند تردید نمیکنم، بلکه شایسته است آنانرا نصیحت کنیم، توجیه نمائیم، افراد و گروهها و مسئولین را زود مجروح نسازیم.
اگر از شما خواسته شود به حیث میانجی (پل رابط) بین دعوتگران و فرهنگیان مبادرت ورزید، آیا قبول میکنید؟!.
این یک برنامهی عالی است، بارها صراحتا گفته ام من سفیری برای هر کار و فکر نیکو میباشم، اما منصب و نام نمیخواهم، این فکر خوب را رشد میدهم و آمادهی همکاری با برادران دیگر در این میدان هستم، من در مقالهی که در بارهی مصالحهی اجتماعی و عادی سازی روابط دعوتگران با فرهنگیان و اقشار دیگر جامعه نوشته ام از آن نام برده ام، پس این یک فکر پیشتاز است و مشروعی است که از همه میخواهم در راستای تحقق آن تلاش ورزند.
جوانانی که در گذشته به سخنان شما گوش فرا میدادند، آیا فعلا با تغییر اسلوب نیز شیدای صحبتهای تان هستند، و از اسلوب جدید شما پیروی میکنند؟.
بلی، تا اکنون با من هستند؛ زیرا من و آنها به یک مبدأ عام که همان ثوابت دین اسلام است ایمان داریم اگر چه گاهی در مسائل جزئی با هم اختلاف داشته باشیم، اما این اختلاف منجر به تضاد و تفرقه نخواهد شد بلکه اختلاف تنوّع است، لذا در مجالس با هم ملاقات میکنیم. و هم چنین هنگام سفرهای داخلی و خارجی آنان را میبینم، با هم تبادل افکار میکنیم، اختلاف بزرگی –چنانکه وسایل اعلام بزرگ کرده اند- بین ما بوجود نیامده است.
آیا گاهی از پشت خنجر خورده اید و گمان کرده اید کسی به شما خیانت کرده است؟.
احساس نمیکنم کسی به من خیانت کرده باشد، اختلافاتی در دیدگاهها وجود دارد، اما من کینه به دل نمیگیرم و گمان نمیکنم بر ضد من دسیسه کرده باشند و کسی مرا هدف قرار داده باشد. پروردگار متعال از همهی ما حساب خواهد گرفت و من برای همه پرچم سفید (صلح و مودت) بلند میکنم، و هریک از برادران و خواهران مسلمان که نسبت به من گستاخی و بیادبی کرده باشد را مورد عفو قرار میدهم. هر که ما را مدح گفته و یا بدی گفته از او تشکر میکنیم، و هم چنین هر مسلمانی که مرا دوست دارد و یا از من بغضی در دل دارد قابل قدر است.
آیا تا کنون اتفاق افتاده برخی علمای بزرگ پنهانی شما را توجیه کنند و انتقادهای بر شما داشته باشند؟.
شیخ ابن باز رحمه الله یکبار برایم نامهی نوشت و در بارهی شعری که سروده بودم سؤال میکرد تا از قصدم مطمئن شود، اما با لطف و علمی که داشت مرا جرح نکرد، بلکه با مهربانی با من سخن گفت و نامهی ایشان موجود است. و شیخ ابن عثیمین رحمه الله نیز کاسیت سخنرانی من را شنیده بود که در آن گفته بودم: إن الله یعرف = خداوند میشناسد. ایشان –که رحمت خدواند نثارش باد- به من گفت: بگویم یعلم الله و نگویم یعرف الله، اما اینجانب از خلال جستجوی که در کتب حدیث نمودم به صحت گفتار خود یقین کردم، و آن اینکه پیامبر ه فرموده اند: «تعرف إلی الله فی الرخاء یعرفک فی الشدة» «خداوند را در فراخحالی (هنگامی که از نعمت و صحت برخوردار هستی) بشناس تو را در هنگام سختی میشناسد». و چون قصیدهای را به عنوان لاإله إلا الله منتشر کردم مشایخ بسیاری از من تقدیر نمودند.
رابطه میان هیئت امر به معروف و نهی از منکر با بقیهی جامعه را چگونه میبینید؟.
نخست، از هیئت امر به معروف قدردانی و تشکر میکنم، هیئت امر به معروف ارگان بسیار مهمی است که ملک عبدالعزیز رحمه الله آن را دوباره در سرزمین اسلامی ما نهادینه کرد. این هیئت از زمان تأسیس نقش کلیدی بازی کرده و باعث جلب خیرهای بسیار در کشور شده است، اما با اخطای که از برخی افراد منسوب به هیئت امر به معروف سر میزند موافق نیستم، در سخنرانی به عنوان «بشّروا ولا تنفّروا» خطاب به کارمندان هیئت امر به معروف آنان را ارشاد نموده ام. و در نامهی عنوانی ریاست محترم امر به معروف و نهی از منکر از ایشان خواستم اسلوب نرمی و ملایمت را با گنهکاران بکار گیرند، مردم را ارشاد کنند، نصیحت کنند، آبروی کسی را نریزند؛ مگر آنکه همیشه حرمتشکنی میکند و با آبروی مسلمانها بازی میکند این راهش جدا است. اما خوب نیست اخطای امر به معروف را بزرگ جلوه بدهیم، این هیئت نیز یکی از ارگانهای دولتی است و شاید اشتباهاتی در نحوهی کاری آن وجود داشته باشد، چنانچه ارگانهای نظامی، دانشگاهها/ پوهنتونها و سایر ادارات دولتی نیز اشتباه میکنند.
شما به برخی باشگاههای ورزشی نیز سر زده اید چه دست آوردی با دیدن آنها نصیب تان شده است؟.
نخست من از باشگاه تیم «الهلال» دیدن کردم، میگفتند هلالی هستم، اما من فقط خویشتن را منسوب به علم شرعی و دعوت میدانم، سپس از تیمهای النصر، الوحده والأهلی بازدید نمودم و یقین دارم دعوت ما جهانی است و دین ما جهانی. باید ورزشکار، کشاورز/ زارع، دکتر و مهندس را دعوت و تربیت نمائیم.
وصلی الله علی خیر خلقه محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
ترجمه: سید جمال الدین «هروی»
 این وب تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد و فقط عقیده اهل سنت و جماعت را بیان میکند و هدفش فقط رضای الله جل جلاله میباشد
                        
                        این وب تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد و فقط عقیده اهل سنت و جماعت را بیان میکند و هدفش فقط رضای الله جل جلاله میباشد