عنوان خطبه: پندها و عبرتهاي داستان يوسف عليه السلام
خطيب: دکتر صالح آل طالب
خطبه مسجد الحرام: جمعه ۲۰ جمادي الثاني ۱۴۳۳ برابر با ۲۲ ارديبهشت
خطبهٔ اول:
ستايش از آن الله است. او را حمد گفته و از او ياري جسته و آمرزش ميخواهيم و از بدي هاي خود و کارهاي ناشايستمان به الله پناه ميبريم. الله هر که را هدايت کند او گمراهگري نخواهد داشت و هرکه را گمراه سازد وي هدايتگري نخواهد يافت، و گواهي ميدهم که معبودي به حق نيست جز الله که يکتا و بيشريک است و گواهي ميدهم که محمد بنده و پيامبر اوست. درود و سلام و برکات خداوند بر وي و بر اهل بيت پاک و صحابهٔ بزرگوار وي و بر تابعين و کساني باد که تا روز قيامت به نيکي از آنان پيروي نمايند.
اما بعد:
اي مردم خود و شما را به تقواي خداوند توصيه ميکنم زيرا تقوا طوق نجات و ديوار محافظ در هنگام فتنهها است و پيروزي در هنگام سختيها به واسطهٔ آن حاصل ميشود:
{أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (62) الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ (63) لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} [يونس: ۶۲-۶۴]
(آگاه باشيد که بر دوستان الله نه ترسي است و نه اندوهگين ميشوند (۶۲) همانان که ايمان آوردند و تقوا پيشه ميکردند (۶۳) در زندگي دنيا و در آخرت مژده براي آنان است. وعدههاي الله را تبديلي نيست. اين همان کاميابي بزرگ است)
اي مسلمانان:
اي صابران و اي مقاومان و اي کساني که در معرض آزمايش قرار داريد! بدانيد که با وجود به درازا انجاميدن شب و زخمهاي بسيار، خوشبيني زيباست و در اوج غمها سخن شيرين خوش است و در کشاکش درد است که اميد متولد ميشود، آن هنگام که سختيها شدت يابند و آنگاه که بدکاران قدرت يابند و ياران کم شوند؛ زيرا سنت خداوند در قرآن وي بر اين است که پيش از پيروزي داستانهاي اميدوار کننده را ذکر مينمايد که باعث زنده شدن درون و بالا رفتن ايمان ميشود.
دردها و مصيبتهايي که به مومن ميرسد چيزي نيست جز سنتهايي که براي انسانهاي برگزيدهٔ پيش از او نيز رخ داده است که به واسطهٔ همين سختيها درجات انسان بالا رفته و بديهاي او پاک ميشود و به سبب آن قلبها به خلوص ميرسد و امت مسلمان به پاکي دست خواهد يافت.
{وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (140) وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ} [آل عمران: ۱۴۰-۱۴۱]
(و ما اين روزهاي [پيروزي و شکست] را ميان مردم دست به دست ميگردانيم [تا پند گيرند] و تا الله کساني که [واقعا] ايمان آوردهاند را معلوم دارد و از ميان شما گواهاني بگيرد و خداوند ستمکاران را دوست نميدارد (۱۴۰) و تا الله کساني را که ايمان آوردهاند خالص دارد و کافران را نابود سازد)
در سيرت پيامبرمان محمد ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ نشانهها و عبرتهاي فراوني است و ايشان در دشوارترين اوقات و سختترين لحظات در مکه و سه سال پيش از هجرت، همسر خود خديجه ـ رضي الله عنها ـ را از دست داد و ايشان وزيري صادق براي رسول خدا ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ بودند که پيامبر سختيهاي خود را با وي در ميان ميگذاشت و از ياري او بهره ميجست. در همين دوران عمويش ابوطالب ديده از جهان فرو بست که وي نيز او را از آزار و اذيت قوم خويش محافظت ميکرد و مردم حادثه اسراء را عجيب دانستند و برخي از کساني که اسلام آوردند در پي آن از دين برگشتند و دعوت دچار نوعي عقبنشيني شد تا جايي که ديگر تقريبا کسي به اين دين داخل نميشد.
رسول خدا ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ آن را سال را سال غم ناميد و در آن سال قريش بر رسول الله ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ جري شدند و جنگ عليه ايشان به اوج خود رسيد در حالي که ايشان از تنهايي و غربت در رنج بودند و اصحاب ايشان نيز به همراه وي اين سختي را تحمل ميکردند.
اينجا بود که خداوند متعال سورهٔ اسراء و فرقان و سپس سوره يونس و هود را نازل کرد که در آنها آيات تثبيت و آرام ساختن مومنان و داستانهاي پيامبران و اخبار آنان با اقوامشان و عذاب خداوند بر اين اقوام و پيروز شدن حق و اهل آن آمده است که اين آيات باعث قوي شدن عزم و ارادهٔ رسول خدا ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ و همراهان مومن وي ميشد، و در پايانِ سورهٔ هود خداوند متعال چنين ميفرمايد:
{وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ} [هود: ۱۲۰]
(و هر يک از سرگذشت پيامبران [خود] را که بر تو حکايت ميکنيم چيزي است که دلت را بدان استوار ميگردانيم)
پس از اين سورهها و در آن مرحله غمناک، سورهٔ يوسف نازل گرديد که مايهٔ آرامش و رحمتي از سوي خداوند بود و پاياني بود براي داستانهاي زيباي قرآني.
در سورهٔ يوسف صحنههاي درد و اميد، و تلخي فراق و شيريني وصال را يکجا مشاهده ميکنيم. اين سوره حکايت نوميدي و يقين است، حکايت ستم است و قهر و ابتلا و صبر، و پس از آن موفقيت و پيروزي. در آن، داستانِ انتقام و عفو و گذشت و اميد و دعا و قدرت پس از ابتلا و عاقبت نيک براي متقيان و صابران است.
در سورهٔ يوسف حکمت خداوند و تقدير وي و تدبير و اسرار وي را در نظم داستاني بسيار زيبايي مييابيم که جهانيان به مانند آن نشنيدهاند:
{الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ (1) إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (2) نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ} [يوسف: ۱-۳]
(الف، لام، را. اين است آيات کتاب روشنگر (۱) ما آن را قرآني عربي نازل کرديم باشد که بينديشيد (۲) ما بهترين داستانها را بر تو حکايت ميکنيم...)
خداوند داستان برادري بزرگوار را براي پيامبر بزرگوارش بازگو ميکند که کسي نيست جز يوسف بن يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم ـ درود و سلام خداوند بر همهٔ آنان باد ـ آن هم در حالي که خود رسول خدا ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ انواع و اقسام سختيها و ابتلاها را تحميل ميکرد: سختي نيرنگ برادران و سختي چاه و ترس آن و سختي بردگي و خريد و فروش شدن به مانند کالا و دست به دست شدن توسط مردم، بي آنکه اختياري داشته باشد يا آنکه از حمايت و رعايت پدر و مادر و خانواده برخوردار باشد.
همچنين محنت نيرنگ همسر عزيز و زنان مصر و پيش از آنکه ابتلاي فتنه و تحريک شهواني توسط او و محنت زندان پس از دورهاي طولاني از زندگي در ناز و نعمت در قصر عزيز، و سپس سختي آزمايش رفاه و قدرت مطلق و تسلط بر مردم و غذاي آنان، و سختي احساسات بشري آن هنگام که با برادرانش روبرو شد، برادراني که سبب آشکار همهٔ سختيها و ابتلاءات وي بودند.
بنابراين عجيب نيست اين سوره با در بر گرفتن داستان اين پيامبر بزرگوار و ديگر سورههايي که پس از آن بر رسول خدا ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ و ياران وي در مکه به ويژه در اين مرحله نازل گرديد او را آرامش داده و عامل اطمينان و ثباتي براي اين گروه از اهل غربت گردد.
حتي ميتوان گفت اين سوره اشارهاي به خروج از مکه به سرزميني ديگر داشت که پيروزي و قدرت در آن به دست خواهد آمد، هرچند خروج از مکه به اجبار و تحت تهديد مشرکان رخ داد، همانطور که يوسف از آغوش پدر بيرون آورده شد تا با همهٔ اين سختيها روبرو شود سپس در پايان به پيروزي و تمکين دست يابد.
{وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ} [يوسف: ۲۱]
(و بدين گونه ما يوسف را در آن سرزمين تمکين داديم تا به او تاويل خوابها را بياموزيم و همانا الله بر کار خويش چيره است ولي بيشتر مردم نميدانند)
اين آيه که اشاره به تمکين و قدرت يوسف دارد درست در جايي از داستان يوسف آمده است که وي به عنوان برده به فروش ميرود. سورهٔ يوسف در همهٔ مراحل اين داستان بر ايمان و يقين و اطمينان به پروردگار جهانيان تاکيد دارد و اينکه پايان نيک از آن متقيان است.
خداوند متعال در داستان يوسف هنگامي که يوسف در چاه انداخته شد و هنگامي که عليه وي اراده سوء نمودند ميفرمايد:
{وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ} [يوسف: ۲۱]
(و الله بر کار خويش چيره است اما بيشتر مردم نميدانند)
برادران يوسف نسبت به او قصد بدي داشتند اما خداوند ارادهٔ ديگري داشت و از آنجايي که خداوند بر امر خود غالب و چيره است اين امر او بود که رخ داد، اما برادران يوسف حتي صاحب امر خود نبودند و اين چنين کنترل کار از دست آنان بيرون آمد و آنچيزي شد که نميخواستند: {وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ} (اما بيشتر مردم نميدانند) نميدانند که سنت خداوند انجام شدني است و اين امر اوست که بيشک رخ خواهد داد.
و هنگامي که نزديک بود يوسف از انساني ديگر براي يادآوري مشکلش نزد پادشاه کمک بخواهد جزايش اين شد که چند سال در زندان بماند. پروردگارش خواست اينگونه به او ياد دهد که چگونه دل از همهٔ اسباب بکند و تنها به سبب او چنگ زدند و حل مشکل او را نه به دست يک بنده و نه متعلق به سببي گرداند که به بندهاي وابسته است، که اين نيز از بزرگداشت و برگزيدگي يوسف بود.
براي بندگان مخلص خداوند شايسته است که خود را براي خداوند خالص گردانند و تنها از او ياري بجوييند و از او ـ سبحانه و تعالي ـ بخواهند که گامهايشان را به جلو ببرد و هنگامي که در آغاز کار به سبب ضعف بشري از پي گرفتن اين راه دچار ضعف ميشوند خداوند نسبت به آنان فضل ميورزد و آنان را به ناچار به راه ميآورد تا اين راه را بشناسند و آن را درک نموده و پس از آن از روي طاعت و خشنودي و محبت و شوق به آن پايبندي کنند و اينگونه فضل خداوند بر آنان کامل شود.
يقين يعني: عزت يافتن با خداوند و اطمينان و اعتماد به الله و خالي شدن از همهٔ ارزشهاي زميني و آزادي از همهٔ قيد و بندهاي آن و کوچک شمردن نيروهاي تاثير گذار دنيا.
اما يعقوب پيامبر، آن مومن موقن و صابري بود که در هر لحظه نسبت به خداوند اطمينان کامل داشت و در هر لحظهٔ وداعي چنين ميفرمود که:
{فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ} [يوسف: ۶۴]
(پس الله بهترين نگهبان است و او مهربانترين مهربانان است)
و در هنگام از دست دادن سه فرزند خود آنگاه که درد و اندوه به اوج خود رسيد چنين فرمود:
{وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ} [يوسف: ۶۷]
(و من چيزي از [قضاي] الله از شما دور نميکنم. همانا فرمان جز براي الله نيست، بر او توکل کردم و توکلکنندگان بايد بر او توکل کنند)
و فرمود:
{إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (86) يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ} [يوسف: ۸۶-۸۷]
(من شکايت و غم و اندوهم را نزد الله ميبرم و از الله چيزي ميدانم که شما نميدانيد (۸۶) اي فرزندان من برويد و از يوسف و برادرش جستجو کنيد و از رحمت الله نا اميد نباشيد زيرا جز گروه کافران کسي از رحمت الله نااميد نميشود)
اين است ايمان انبيا و يقين حنيفان، پس اي درد کشيدگان از رحمت خداوند نااميد نباشيد. و اي مجاهدان صابر از ياري خداوند مايوس نشويد، اي کساني که در برابر طوفان ها ايستاده ايد و قلبتان به خداوند متصل است و روحتان با رحمت او تازه گشته و نفحات او را احساس نمودهايد. از رحمت پروردگار نا اميد نشويد حتي اگر سختيها و دردها از هر سو شما را در بر گيرد، زيرا مومن در زير سايهٔ ايمان خود در خوشي و آسايش به سر ميبرد و با رابطهاي که با پروردگار خود دارد انس ميگيرد و با اطميناني که به مولاي خود دارد در آرامش است حتي اگر فشار سختيها و دردها و اندوهها او را در تنگنا قرار دهد.
اي مومنان همهٔ اين سختيها و آزمايشها تدبير خداوند و لطف و علم و رحمت وي بود تا آنکه يوسف به تمکين و قدرت دست يافت و پادشاهي گرديد که خزائن مصر به دست وي بود:
{وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ} [يوسف: ۵۶]
(و اينگونه يوسف را در سرزمين [مصر] قدرت داديم که در آن هر جا که ميخواست سکونت ميکرد)
که هر جاي اين سرزمين که بخواهد منزل برگيرد و اين در برابر چاه و تاريکي و ترس آن و زندان و غل و زنجير بود:{نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ} (هر که را بخواهيم به رحمت خود ميرسانيم) و به جاي سختي آساني و به جاي تنگنا فراخي و به جاي ترس امنيت و به جاي قيد و بند آزادي و به جاي خواري و بيارزشي در مقابل مردم، عزت و مقام والا عطا خواهد کرد {وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ} (و اجر نيکوکاران را ضايع نميگردانيم) آناني که به نيکي به الله ايمان آوردهاند و به زيبايي بر او توکل نموده و روي به سوي او آوردهاند و در رفتار و عمل نيز نيکي و زيبايي پيشه کردهاند:
{ وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ} [يوسف: ۵۷]
(و بيشک اجر آخرت براي کساني که ايمان آوردهاند و تقوا پيشه کردهاند بهتر است)
اينچنين بود که خداوند متعال به جاي آن محنت و سختي، تمکين و قدرت در سرزمين مصر را به يوسف عطا نمود و اين بشارتي است براي جزايي همانند اين در آخرت در برابر ايمان و صبر و احسان. و حکمت از تکرار وصف عليم و حکيم توسط خداوند براي خود، در همين است؛ زيرا او به حال بندگان خود آگاه است و نسبت به آنچه در وراي اين حوادث و آزمايشها پنهان است علم کامل دارد، و هر امري را در زمان مناسب خود هنگامي که حکمتش در ترتيب اسباب و نتايج محقق گردد پيش خواهد آورد:
{فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا} [نساء: ۱۹]
(پس چه بسا چيزي را بد بداريد و الله در آن خير بسياري قرار دهد)
و در پايان سوره چنين ميفرمايد که:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ (109) حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ (110) لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون} [يوسف: ۱۰۹-۱۱۱]
(و پيش از تو [نيز] جز مرداني از اهل شهرها را که به آنان وحي ميکرديم نفرستاديم. آيا در زمين نگرديدهاند تا فرجام کساني را که پيش از آنان بودهاند بنگرند و قطعا سراي آخرت براي کساني که پرهيزگاري کردهاند بهتر است؛ آيا نميانديشند؟ (۱۰۹) تا هنگامي که پيامبران نوميد شدند و [مردم] پنداشتند که به آنان دروغ گفته شده است ياري ما سر رسيد پس کساني را که ميخواستيم نجات يافتند و عذاب ما از گروه مجرمان بازگشت ندارد)
اين تثبيت و پايدارسازي بر اساس سنتهاي خداوندي است، هنگامي که پيامبران نوميد ميشوند، و اشارهاي است به راه برون رفت ناخوشايندي که در پي آن فرج و پيروزي خوشايند ميآيد.
معاني بلندي که تنها قلبهاي مومنِ آکنده از يقين و صبر و ثبات آن را درک ميکنند. اين سنت خداوند است که ناگزير بايد سختي کشيد، و پس از آن پس از نوميدي از همه اسباب ظاهري که مردم به آن چنگ ميزنند پيروزي و ياري خداوندي فرا خواهد رسيد و کساني که مستحق نجاتند نجات مييابند. از هلاکتي که به ستمگران ميرسيد و از ستم و جوري که از سوي زورگويان بر آنان تحميل ميشد نجات مييابند و عذاب خداوندي بر مجرمان نازل ميشود، عذابي که پس از آن نخواهند توانست بر پاي خود بايستند و هيچ يار و ياوري نخواهد توانست آن عذاب را از ايشان باز دارد:
{لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ} [يوسف: ۱۱۱]
(به راستي در سرگذشت آنان براي خردمندان عبرتي است، سخني نيست که به دروغ ساخته شده باشد بلکه تصديق آنچه [از کتابهايي] است که پيش از آن بوده و روشنگر هر چيز است و براي مردمي که ايمان ميآورند رهنمود و رحمتي است)
خداوند براي من و شما به واسطهٔ قرآن و سنت برکت دهد و با آيات و ذکر حکيم سود رساند. اين سخن خويش را گفته و براي خود و شما از خداوند متعال آمرزش ميخواهم.
خطبهٔ دوم:
ستايش ويژهٔ الله، پروردگار جهانيان است، او که رحمن و رحيم است و مالک روز جزا است، و گواهي ميدهم که معبودي به حق نيست جز الله که واحد و بيشريک است و گواهي ميدهم که محمد بنده و پيامبر صادق و امين اوست. درود و سلام و برکات خداوند بر او و بر اهل بيت و ياران او باد.
و درود و سلام فرستيد بر آن پيامبر مصطفي و آن رسول مجتبي... خداوندا بر بنده و پيامبرت محمد و بر اهل بيت پاک و صحابهٔ او درود و سلام فرست. خداوندا و از آن امامان هدايتگر و خلفاي راشد، ابوبکر و عمر و عثمان و علي و از ديگر صحابهٔ پيامبرت و همهٔ کساني که بر راه و روش آنان روند و از سنت آنان پيروي کنند راضي و خشنود باش.
خداوندا اسلام و مسلمانان را عزت ده، خداوندا اسلام و مسلمانان را عزت ده و شرک و مشرکان را خوار گردان و دشمنان دين را نابود گردان و اين سرزمين و ديگر سرزمينهاي مسلمان را در امن و امان بدار.
خداوندا هر کسي را که براي ما و سرزمينهاي ما اراده سوء يا تفرقه دارد به خودش مشغول ساز و تدبيرش را عامل نابودياش بگردان.
خداوندا ما را در سرزمينهايمان ايمن گردان و ائمه و مسئولان ما را اصلاح نما. خداوندا اوضاع مسلمانان را در همه جاي دنيا به صلاح آور. خداوندا اوضاع آنان را در سوريه و فلسطين اصلاح نما. خداوندا کلمهٔ آنان را بر حق و هدايت يکي گردان. خداوندا جان و خون آنان را مصون بدار. خداوندا ترس آنان را به امنيت بدل کن و کمبود آنان را جبران نما و گرسنهشان را غذا ده و ناموسشان را حفظ نما و قلبشان را محکم بدار و گامهايشان را ثابت گردان و آنان را بر متجاوزان پيروز گردان. خداوندا محاصرهشان را بشکن... خداوندا پيروزي نزديکت را خواهانيم...
خداوندا برادران و خواهرانمان در سوريه را به تو ميسپاريم... خداوندا جان و ناموس و اموالشان را به تو ميسپاريم... اي آنکه امانت نزد تو ضايع نميشود.
خداوندا از تو ياريات را براي بندگان مستضعف مظلومت خواهانيم. خداوندا يتيمان و زنان داغديده و ستمديدگان را ياري ده. خداوندا رحمتت را بر آنان نازل گردان اي مهربانترين مهربانان و اي ياور مظلومان.
خداوندا سرکشان و ستمگران را نابود گردان. خداوندا آنان را نابود گردان که آنان را ياراي ناتوان ساختن تو نيست. خداوندا عذاب خود را بر آنان نازل گردان.
خداوندا دينت را و کتابت را و سنت پيامبرت و بندگان مومنت را ياري ده. خداوندا مستضعفان مسلمان را در هر جا که هستند ياري ده. خداوندا آنان را در فلسطين بر صهيونيستهاي اشغالگر پيروز گردان.
{پروردگارا ما را در دنيا و آخرت نيکي عطا کن و از عذاب آتش [دوزخ] دور گردان} [بقره: ۲۰۱]
خداوندا گناهان ما را بيامرز و عيبهاي ما را بپوشان و کارهاي ما را آسان گردان و ما را به آن خواستههايي که باعث رضايت توست برسان. خداوندا ما و پدران ما و پدران پدران ما و ذريهٔ آنان را بيامرز. خداوندا از ما بپذير که همانا تو بسيار شنوا و دانايي و بر ما توبه پذير که همانا تو بسيار توبه پذير و مهرباني.
پاک و بيعيب است پروردگار تو پروردگار عزت از آنچه مشرکان به دروغ وصفش ميکنند و سلام بر پيامبران والحمدلله رب العالمين.
این وب تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد و فقط عقیده اهل سنت و جماعت را بیان میکند و هدفش فقط رضای الله جل جلاله میباشد