اختصار حدیث
الف) تعریف: حدیثی که راوی یا ناقل آن قسمتی از آنرا حذف می کند.
ب) حکم آن: اختصار کردن احادیث جایز نیست مگر با رعایت پنج شرط زیر:
اول – نباید به معنی حدیث خللی وارد کند: مانند (حذف) استثناء، هدف، حال، شرط و همانند آنها.
مثل این فرموده های پیامبر صلی الله علیه وسلم :
«لا تبيعوا الذهب بالذهب إلا مثلاً بمثل».(1) یعنی: طلا را با طلا معامله نکنید مگر اینکه هم اندازه باشند.
«لا تبيعوا الثمر حتى يبدو صلاحه». (2) یعنی: میوه را نفروشید تا آنکه برسد.
«لا يقضين حكم بين اثنين وهو غضبان».(3) یعنی: هیچگاه قاضی در هنگام عصبانیت بین دو نفر قضاوت نکند.
أم سلیم از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسید: آیا اگر زن احتلام شدلازم است غسل کند؟ ایشان نیز فرمودند: «نعم إذا هي رأت الماء» (4)یعنی: آری، بشرطیکه او آب ( منی ) را مشاهده کرد. (5)
«لا يقل أحدكم: اللهم! اغفر لي إن شئت».(6) یعنی: هیچکدام از شما ( هنگام دعا کردن ) نگوید: خداوندا؛ اگر خواستی مرا بیامرز !
«الحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة».(7) یعنی: حج مقبول جزایی جز بهشت ندارد.
حال در این احادیث جایز نیست که عبارات زیر حذف شوند:
(إلا مثلاً بمثل)؛ مگر مثل هم (و برابر) باشند.
(حتى يبدو صلاحه)؛ تا آنکه می رسد.
(وهو غضبان)؛ در حالیکه او عصبانیست.
(إذا هي رأت الماء)؛ هرگاه او آب منی دید.
(إن شئت)؛ اگر خواستی.
(المبرور)؛ مقبول.
زیرا حذف این عبارات خللی را در معنی حدیث وارد می کنند.
دوم – نباید جزئی که حدیث بخاطر آن و در مورد آن آمده حذف شود.
مثلا حدیث ابوهریره رضی الله عنه که در آن مردی از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسید: ما در دریا سفر می کنیم و مقدار کمی از آب شیرین را با خود حمل می کنیم، حال اگر با آن وضو بگیریم تشنه می مانیم! آیا می توانیم با آب دریا وضو بگیریم؟پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «هو الطهور ماؤه، الحل ميتته».(8) آب دریا پاک است و (گوشت) مردار آن حلال است.
حال در این حدیث جایز نیست که عبارت (هو الطهور ماؤه؛ دریا آبش پاک است) حذف شود، زیرا حدیث در مورد آن آمده و هدف و مقصود حدیث نیز همانست.
سوم – نباید قسمتی از حدیث که در مورد بیان و چگونگی روش عبادتی قولی یا فعلی وارد شده حذف گردد.
مثلا در حدیث ابن مسعود رضی الله عنه که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: هرگاه یکی از شما در نماز برای تشهد نشست بگوید: «التحيات لله، والصلوات والطيبات، السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين، أشهد أن لا إله إلا الله، وأشهد أن محمداً عبده ورسوله».(9)
جایز نیست که هیچ جزئی از این حدیث حذف شود، زیرا باعث اخلال در روش مشروع ( تشهد) می شود مگر آنکه (به مخاطب) اشاره گردد که قسمتی از آن حذف شده است.
چهارم – اختصار کننده باید به مدلولات الفاظ حدیث آگاه باشد، و بداند که کدام قسمت اگر حذف شود به معنای آن خلل وارد کرده و کدام قسمت خللی وارد نمی کند؛ در غیر اینصورت ممکن است بدون آنکه خود بداند قسمتی را حذف نماید که به معنای آن خلل وارد سازد.
پنجم – نباید راوی (که حدیث را اختصار می کند) خود مورد تهمت باشد، بگونه ایکه اگر آنرا مختصر نماید چنین گمان رود که وی دچار سوء حفظ است، یا اگر حدیث را بدون اختصار روایت کند باز گمان رود که او قسمتی را به حدیث افزوده است. زیرا اختصار کردن او در چنین وضعیتی مستلزم تردد در قبول روایت وی می شود و لذا حدیث به سبب آن ضعیف می شود.
البته محل این شرط در غیر از کتابهای معروف مدون شده است؛ زیرا با وجود این کتابها این امکان وجود دارد تا به آنها رجوع شود و لذا تردد ایجاد شده منتفی شود.
حال اگر تمامی این شروط رعایت شوند در آنصورت اختصار حدیث جایز است، اللخصوص بخش کردن حدیث جهت استناد به هر بخش در جای خود، چنانکه بسیاری از محدثین و فقها چنین می کنند (و در جائیکه لازم بدانند فقط بخشی از حدیث را جهت استدلال ذکر می کنند). و البته بهتر است که هنگام اختصار به آن اشاره شود تا ( مخاطب بداند) که حدیث مختصر شده است، مثلا بگوید:« إلى آخر الحديث»، یا: «ذكر الحديث»، و همانند آن.
پاورقی:
1)روایت بخاری (2177) كتاب معاملات، 78- باب معامله نقره با نقره. ومسلم (1584) كتاب المساقاة، 14- باب ربا.
2)روایت بخاری (2183) كتاب معاملات، 13- باب نهی از فروش میوه ها قبل از رسیدن بدون شرط در معامله.
3)روایت بخاری (7158) كتاب الأحكام، 13- باب؛ آیا قاضی می تواند قضاوت یا فتوا دهد در حالیکه عصبانیست؟ ومسلم (1717) كتاب الأقضية، کراهت قضاوت قاضی در حالت عصبانیت.
4)روایت ترمذی (122) كتاب طهارت، 90- باب آنچه که زن در خواب مانند مردها می بیند از حدیث ام سلمه. و همچنین در بخاری (282) كتاب غسل، 22- باب هرگاه زن احتلام شد. ومسلم (312) كتاب حيض، 7- باب وجوب غسل بر زن اگر منی خارج شود.
5)توجه: اگر کسی در خواب محتلم شود ولی آب منی نبيند، غسل بر او واجب نمیشود ولی اگر آب منی را ببيند حتی اگر احتلامی را در خواب به ياد نداشته باشد، غسل بر او واجب میشود، چنانکه از عايشه رضی الله عنها روايت است: «سئل رسول الله صلی الله علیه وسلم عن الرجل يجد البلل و لايذکر احتلاما؟ فقال : يغتسل، و عن الرجل يري أنه قد احتلم و لايجد البلل؟ فقال: لاغسل عليه». یعنی: «از پيامبر صلی الله علیه وسلم درباره کسی که تری را ميبيند ولی احتلامی به ياد نمیآورد سؤال شد، فرمود : غسل کند و همچنين درباره کسی که گمان میکند محتلم شده، بدون اينکه رطوبتی را ببيند، سؤال شد. پيامبر صلی الله علیه وسلم در جواب فرمود: غسل بر او واجب نيست». ترمذی (113).
6)روایت بخاری (6339) كتاب دعا، 21- باب؛ دعا کننده عزم داشته باشد. ومسلم (2678) كتاب ذكر ودعاء، 3- باب عزم در دعا و نگفتن: اگر خواستی.
نکته: علامه ابن عثیمین رحمه الله می گوید: «وقتی که انسان به پیشگاه پروردگارش دعا می كند نباید ان شاءالله بگوید، بلكه با قاطعيت دعا کند (و آمین بگوید). باید دانست که هیچ فردی نمی تواند امری را بر خداوند اجبار کند. الله تعالی می فرمايد: «ادْعُونِي أَسْتَجِب لَكُمْ »[غافر-60] «مرا به فریاد خوانید تا بپذیرم». پس خداوند وعده داده كه دعا را می پذيرد، بنابراين نيازی نيست كه گفته شود (ان شاءالله)؛ چون خداوند وقتی که به بنده ای توفيق دعا بدهد دعايش را اجابت می كند و يا خواسته اش را بر آورده می سازد، يا شرّی را از او دور می كند، يا دعايش را برای روز قيامت ذخيره می كند. از پيامبر صلی الله علیه وسلم ثابت است كه فرمود: «لَا يَقُلْ أَحَدُكُمْ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي إِنْ شِئْتَ اللهم ارْحَمْنِي إِنْ شِئْتَ؛ ليَعْزِمْ المَسْأَلَة وَلِيُعَظِّمِ الرَّغبَة؛ فإنَّ الله تعالي لَا مُكْرِهُ لَهُ» «هيچ كسی از شما نگويد خدايا اگر مي خواهی مرا بيامرز، خدايا اگر می خواهی بر من رحم بفرما، بلكه با قاطعيت بخواهد، چون خداوند را كسی اجبار نمی كند». بخاری(6339،7477)، و مسلم(2679).
اگر كسی بگويد: آيا مگر از پيامبر صلی الله علیه وسلم ثابت نيست كه هر گاه به عيادت بيمار می رفت می گفت: لا بأس «مشكلی نيست» ان شاءالله خوب می شوی؟!
می گوئيم: بله، اما اين از باب دعا نيست بلكه اين خبر و اميد است، بنابراين از آداب دعا اين است كه فرد با قاطعيت دعا كند. «شيخ ابن عثيمين- مجلة الجندی المسلم(72/87)».
7)روایت احمد (3/325/14522)، وطبرانی (8/203/8405) در «المعجم الأوسط»، (دار الحرمين)، از حديث جابر. هيثمی در «مجمع الزوائد» (3/207) می گوید: إسناد آن حسن است. و در بخاری (1773) كتاب عمره، 1- باب وجوب عمره وفضیلت آن. ومسلم (1349) كتاب حج، 79- باب فضیلت حج و عمره و روز عرفه.
8)روایت امام مالک (1/22/41) كتاب طهارت، 3- باب پاکی آب برای وضو. وأبو داود (83) كتاب طهارت، 41- باب وضوء با آب دریا. وترمذی (69) كتاب طهارت، 52- باب آنچه که در مورد پاکی آب دریا آمده، و گفته: حدیث حسن صحیح است. ونسائی (1/50/59) كتاب طهارت، 47- باب آب دریا. وابن ماجه (386) كتاب طهارت و سنتهای آن ، 36- باب وضوء با آب دریا.
9)روایت بخاری (831) كتاب أذان، 148- باب تشهد آخر. ومسلم (402) كتاب الصلاة، 16- باب تشهد در نماز.