مشکل مصاحف
مشکل متن قرآنی به واسطة کار عثمان رضی الله عنه پایان قطعی نیافت، بلکه این کار سنگ بنای استقرار در تاریخ قرآن گشت. هر قرائت که با رسم الخط عثمانی هماهنگ بود، قرائت آن جایز و هر چه با آن مخالفت داشت، رها میگشت. لذا مردم صحیفههایی که در دست داشتند، سوزاندند، اما نمیتوانستند وجوه مختلفی را که از صحابه و کسانی که از صحابه بر گرفته بودند، بسوزانند، لذا مسألة این وجوه قرائتی خارج از اجماع امت، در چارچوب روایت و بیان شفاهی باقی ماند و هر کس که این وجوه را طالب بود، آنها را از دهان حافظان، گاهی به پنهانی و گاهی به آشکارا، میگرفت.
شکی نیست که تاریخ شاذ در قرائت قرآن، به وجود مصحفی نمونه [امام] باز میگردد و به مجرد وجود این مصحف، قرائتهای دیگر که با آن مخالف بودهاند، صبغة خروج از رسم الخط آن و شذوذ از متن آن پیدا کردند. چه بسا اصطلاح «شذوذ» در آن روزگار مشهور نبود، اما احساس مردم نسبت به آن به تدریج به تبع موفقیت تصمیم عثمان رضی الله عنه و شهرت آن در شهرها، تجسم مییافت. شاید سرآغاز این احساس در حدیث ابن مسعود رضی الله عنه ، قبل از خرسندی به کار عثمان رضی الله عنه و اجماع مسلمانان باشد که به مردم کوفه گفته است که دست از مصاحفی غیر از مصحف خودش بردارند[1].
لازم به ذکر است، مصاحفی که عثمان رضی الله عنه آنها را به شهرها فرستاد، همة آنها در تمام حروف با هم مطابقت کامل نداشتهاند بلکه اندک اختلافی با هم داشتند که کتابهایی که بعد از آن دربارة رسم الخط عثمانی و مصاحف شهرها نوشته شد، بر آن نقش گذارده است[2]. البته این اختلاف به مصحفهای همسان مصحف عثمان رضی الله عنه ، ضرری نمیرساند چه همة مصاحف عثمانی یک شکل واحد از مصحف نمونه [امام] به حساب میآیند.
اما اختلاف این مصحف نمونه [امام] از مصاحف دیگر صحابه، ظاهراً زیاد است. در این جا بر آنچه گذشت تأکید میورزیم که گردآوری مصحف در بین دو جلد، به صورت کامل و تمام، قبل از ابوبکر رضی الله عنه توسط صحابة دیگر صورت نگرفته است بلکه به صورت مجموعههایی از سورههایی بوده است که صحابه آن را کم و بیش حفظ کرده بودند و از باب تغلیب بر آنها مصحف نام نهاده بودند، جز در آن مورد که دربارة ابن مسعود و ابیبن کعب روایت شده است که هر یک از آن دو مصحفی را تکمیل نموده بودند که با ترکیب مصحف نمونه [امام] تفاوت داشت[3].
ممکن است، این حقیقت را دریابیم؛ اگر بدانیم، به طور اساسی صحابهای که مالکیت مصحفی به آنها نسبت داده شده است به قرار زیر میباشند:
1- ابن مسعود 2- ابیبن کعب 3- علیبن ابیطالب 4- عبدالله به عباس 5- عمربن خطاب 6- حفصه دختر عمر 7- عایشه دختر ابوبکر 8- ام سلمه 9- عبدالله بن عمر 10- عبدالله بن زبیر رضی الله عنهم [4].
متون دیگری هم میبینیم که به صحابة دیگر مثل، ابوموسی اشعری، زیدبن ثابت، انس بن مالک و سالم بندة آزاد شدة ابیحذیفه[5]، مالکیت مصحفی با ویژگی خاصی را نسبت میدهند.
همة این متنها قابل قبول هستند اما نه به این معنا که این مجموعه آیات، به صورت مصحف کاملی وجود داشتهاند؛ به طوری که برخی از منابع در نسبت دادن برخی از قرائتها بگویند، مانند مصحف حمزه بن عبدالمطلب و حال آن که حمزه، چنان که میدانیم، در جنگ احد، هشت سال قبل از پایان یافتن وحی، به شهادت رسیده بود. بعدها مفهوم مصحف از مجموعة سورهها که به نظام خاصی چیده شده بودند، تحول یافت و به صورت متن کامل قرآنی با ویژگی خاص درآمد، به گونهای که شامل حروف قرآن بود، چه با مصحف نمونه [امام] هماهنگ باشد و چه نباشد. این مسأله در مصاحف تابعین که سجستانی به ترتیب زیر نام آنها را ذکر کرده است نمایان شد:
1- عبید بن عمیر لیثی 2- عطاءبن ابیریاح 3- عکرمه 4- مجاهد [بن جبر یا جبیر] 5- سعیدبن جبیر 6- اسود بن یزید نخعی و علقمه بن قیس نخعی 7- محمدبن ابیموسی شامی 8- حطان بن عبدالله رقاشی 9- صالحبن کیسان مدینی [مدنی] 10- طلحه بن مصرف ایامی [الیامی] 11- اعمش.
به نظر ما، این مصاحف، نسخه تکراری از روایات صحابه بودهاند که نامیدن آنها به مصاحف تابعین تنها به جهت دریافت یک تابعی از صحابی و ارتباط مصحف وی با مصحف صحابهای که از او برگرفته، میباشد[6]. حتی مصاحفی به برخی افراد گمنام به ویژه از شیعیان هم نسبت داده شده. مثل آنچه که کرمانی از آن به مصحف ابن شمیط نامبرده است. او احمر بن شمیط از یاران مختار ثقفی بوده است[7].
بدون بررسی دقیق در جزئیات اختلاف این مصاحف، میتوان بیان کرد که بیشتر آنها با مصحف عثمان رضی الله عنه هماهنگ بودهاند، جز در اموری که اختلاف در آن صحیح است، البته به استثنای آنچه که به مصحف ابن مسعود و ابی در برخی از جاها نسبت داده شده است (به این مطلب در ادامة این فصل اشاره خواهیم کرد). اما بسیاری از این مصاحف تنها اختلاف را در چند حرف اندک، ثبت کردهاند که نمیتوان آن را با وجود چند حرف متفاوت، مصحف نامید، چون این نامگذاری نوعی استقلال را میرساند که اختلاف را امری خیالی جلوه میدهد نه حقیقی.
کافی است بدانیم که کتاب «المصاحف»، وجوه اختلاف مصحف ابوموسی اشعری را ذکر نکرده است. مصحفی که به آن «لباب القلوب» اطلاق شده است، تا جایی که گویی چیزی غیر از قرآن بوده. کتاب «المصاحف» تنها چهار صورت از اختلاف مصحف ابوموسی اشعری رضی الله عنه را ذکر کرده است. یکی کلمه «ابراهام» به جای:
{ إِبْرَاهِيمَ } (بقره، 2 / 124)
و یکی «لا یفقهون» به جای:
{ لا يَعْقِلُونَ } (مائده، 5 / 103)
و یکی «صوافی» به جای:
{ صَوَافَّ }(حج، 22 / 36)
و چهارم «ومن تلقاءه» به جای:
{ وَمَنْ قَبْلَهُ }(حاقه، 69 / 9)
کتابهای قرائتهای شاذ، سه مورد از این چهار مورد را ثبت نموده، و قرائت «لا یفقهون» به جای:
{ لا يَعْقِلُونَ} (مائده، 5 / 103)
را رها کردهاند[8]. آیا به خاطر چهار وجه، میتوان گفت که ابوموسی مصحفی به نام خود داشته است، و نام خاص هم داشته و به اعتبار تاریخ قرآن از نسخههای قدیمی شمرده میشود؟ (1) با این قیاس آنچه که مصحف حفصه رضی الله عنها نامیده میشود، مصحفی است که سجستانی تنها ده روایت از قرائتهای آن را ثبت کرده است، پنج روایت در منابع قرائتهای شاذ در نزد ما، آمده و پنج روایت دیگر از معنای متن معروف قرآن خارج نیست؛ هر چند که در جزئیات اندکی اختلافی دارند. به خاطر همین روایتهای دهگانه حفصه در تاریخ قرآن صاحب مصحف گشته است (2)!!
در مصحف انسبن مالک رضی الله عنه ، تنها سی و سه مورد اختلاف ذکر شده است که بیست و یک مورد آن به شکل اعرابی برمیگردد، یعنی بیش از نصف آن. دیگر موارد هم چیزی مخالف با معانی متن معروف قرآن در آن وجود ندارد و منابع قرائتهای شاذ، تنها بیست وجه آن را ذکر کردهاند (3).
مصحف عمر بن خطاب رضی الله عنه که بیست و نه روایت مخالف در آن آمده است که پانزده روایت به وجوه اعرابی باز میگردد و بقیه، مطلقاً، از متن معروف قرآن، خارج نیست تا اگر این اختلاف در رسم الخط نباشد، پس در معنا باشد. منابع قرائتهای شاذ، چهارده وجه آن را ذکر کردهاند که بیشتر آن از این نوع اخیر هستند (4)،
مصحف زیدبن ثابت رضی الله عنه که تنها ده روایت قرائتی را ذکر کرده است که هشت روایت آن اختلاف نحوی دارند و دو روایت دیگر آن از مفهوم عام متن قرآن، خارج نیستند. منابع قرائتهای شاذ، شش وجه از این ده وجه را ثبت کردهاند (5).
مصحف عبدالله بن زبیر رضی الله عنه هم چهل روایت قرائتی شاذ را ثبت کرده است که در بیست و نه روایت آن، اختلاف نحوی است و یازده روایت آن هم از معنای کلی متن معروف قرآن خارج نیست. برخی از این یازده روایت، در قرائت عمربن خطاب رضی الله عنه هم آمده است. از این روایتهای چهلگانه در منابع قرائتهای شاذ، تنها یک مورد آمده است (6).
دربارة مصحف عبدالله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما، سجستانی[9] آورده است که در آن حروفی وجود دارد که با حروف مصاحف ما اختلاف دارد. کتاب «المصاحف» حتی یک روایت قرائتی از آن را ثبت نکرده است، اما منابع ارجاعی ما برای آن سه روایت ثبت کردهاند که دو حرف [وجه قرائتی] آن از رسم الخط عثمانی خارج نیستند. یکی کلمة «رباوه»[10] به جای:
{ رَبْوَةٍ }(مؤمنون، 23 / 50)
و دیگری:
{ جَمِيعًا مِنْهُ }(جاثیه، 45 / 13)[11]
به جای «منه» روایت سومی هم با رسم الخط عثمانی اختلاف دارد که «فمارت به»[12] به جای:
{ فَمَرَّتْ بِهِ }(اعراف،
7 / 189)
میباشد (7).
مصحف عایشهل، تنها هجده روایت قرائتی مخالف را ثبت کرده است. اختلاف سیزده روایت آن نحوی و پنج روایت دیگر آن با معنای متن معروف قرآن، اختلاف ندارند. منابع قرائتهای شاذ ارجاعی ما، چهارده روایت از آن ثبت کردهاند (8).
مصحف سالم بن معقل بن عتبه بن ربیعه که در دو حرف [وجه قرائتی] اختلاف دارد و کتابهای قرائتهای شاذ چیزی از آن را ذکر نکردهاند، هر چند که ممکن است آن دو حرف از مصحف دیگری باشد. سالم رضی الله عنه در سال 12 هجری قمری در جنگ یمامه در دوران خلافت ابوبکر رضی الله عنه [13]، قبل از اقدام به گردآوری قرآن، به شهادت رسید، جنگی که علت اصلی چنین اقدامی بود. اما این که گفته میشود، سالم، صاحب مصحفی بوده است، درست نیست مگر به این معنا که نزد او مجموعههای از صحیفهها بوده است که در آن روزگار پیشین، آنچه را در حافظه داشته، گردآوری کرده است که بدون این که شکل مصحف به خود بگیرد. تردید سیوطی در خبر گردآوری قرآن توسط سالم گذشت. هر چند که ما با سیوطی هم داستان نیستیم که سالم رضی الله عنه یکی از گردآوران قرآن به فرمان ابوبکر رضی الله عنه بوده باشد چون وفات وی قبل از جمعآوری قرآن توسط ابوبکر رضی الله عنه بوده است (9).
و بالاخره مصحف امسلمهل (درگذشته به سال 59 ه. ق.) که پنج روایت قرائتی را ثبت کرده است. چهار روایت از آن از رسم الخط عثمانی و دیگری از معنای متن معروف قرآن، بیرون نیست. منابع ارجاعی ما تنها یک روایت از آن را ذکر کردهاند (10).
اینها، ده مصحف منسوب به صحابه هستند که هیچ یک از آنها، به معنای مصحف نیست بلکه بیشتر به معنای صحیفههایی میباشند که ـ به نظر ما ـ در مسألة تاریخ قرآن، چندان اهمیتی ندارند، به ویژه وجوهی که در آنها آمده است، در مصاحف مهم یعنی مصحفهای ابن مسعود، ابی، علی و ابن عباس رضی الله عنه هم آمده است.
شاید گمان میرود که ما از ارزش آنچه که در این مصاحف آمده و با رسم الخط مصحف عثمانی مخالفت داشته کاستهایم، اما این مسأله به ذهن ما خطور نکرده است بلکه این مسأله از جنبة دیگری است که در مورد قرائتهای شاذ میباشد که در جای خود از آن سخن خواهیم گفت. این مسأله در باب حروف هفتگانه و در فصل قرائت به معنا بررسی کردهایم. در بحث و بررسی ابن مسعود رضی الله عنه و دیگران باز به آن اشاره خواهیم کرد.
نکتهای که باقی ماند و باید به آن اشاره کنیم، این است که کتابهای زیادی در گذشته، پیرامون مصاحف نوشته شده است که ابن ندیم آنها را ذکر کرده، و آرتور جفری در مقدمة کتاب «المصاحف» بر آنها توضیحاتی افزوده است. این کتابها به شرح زیر میباشند:
1- کتاب «اختلاف مصاحف الشام والحجاز والعراق» از ابن عامر یحصبی (درگذشته به سال 118 ه. ق.).
2- کتاب «اختلاف مصاحف أهل المدینة وأهل الکوفة والبصرة» از کسایی (درگذشته به سال 189 ه. ق.).
3- کتاب «اختلاف أهل الکوفة والبصرة والشام فی المصاحف» از فراء بغدادی (درگذشته به سال 207 ه. ق.).
4- کتاب «اختلاف المصاحف» از خلف بن هشام (درگذشته به سال 229 ه. ق.).
5- کتاب «اختلاف المصاحف وجامع القراءات» از مدائنی (درگذشته به سال 231 ه. ق.).
6- کتاب «اختلاف المصاحف» از ابوحاتم سجستانی (درگذشته به سال 248 ه. ق.).
7- کتاب «المصاحف والهجاء» از محمدبن عیسی اصفهانی (درگذشته به سال 253 ه. ق.).
8- کتاب «المصاحف» از ابن ابیداود سجستانی (درگذشته به سال 316 ه. ق.).
9- کتاب «المصاحف» از ابن انباری (درگذشته به سال 327 ه. ق.).
10- کتاب «المصاحف» از ابن اشته اصفهانی (درگذشته به سال 360 ه. ق.).
11- کتاب «غریب المصاحف» از وراق.
از بین این کتابها، تنها کتاب «المصاحف» از ابن ابیداود سجستانی به ما رسیده است[14].
زیرنویسها:
[1]- ابن ابیداود السجستانی، المصاحف، ج 1، صص 16-17.
[2]- ابن ابیداود السجستانی، المصاحف، ج 1، ص 39 و نیز : ابوعمرو الدانی، المقنع فی معرفة مرسوم مصاحف اهل الامصار.
[3]- محمدبن الندیم، الفهرست، صص 45-46.
[4]- ابن ابیداود السجستانی، المصاحف، بخش اختلاف مصاحف صحابه، صص 50-88.
[5]- جلالالدین السیوطی، الاتقان، ج 1، ص 58.
[6]- لازم است مقایسه مفصل و دقیقی بین مصاحف صحابه و تابعین صورت گیرد تا رابطه بین آنها را بیشتر روشن نماید.
[7]- الکرمانی، شواذ القراءة، ص 93 و نیز : ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، حوادث سالهای 66 و 67 هجری قمری.
[8]- در مورد قرائت نخست، ر. ک : ابن خالویه، المختصر، ص 172 و ابوحیان، البحر المحیط، ج 8، ص 460 و در مورد قرائت دوم ر. ک : المختصر، ص 161 و الکرمانی، شواذ القراءة، ص 248 و در مورد قرائت سوم، ر. ک : المختصر، ص 95، و ابن جنی، المحتسب، ص 107.
[9]- ابن ابیداود السجستانی، المصاحف، ج 3، ص 83.
[10]- ابن خالویه، المختصر، ص 98، الکرمانی، شواذ القراءة، ص 167، ابوحیان، البحر المحیط، ج6، ص 408.
[11]- المختصر، ص 138، شواذ القراءة، ص 221، البحر المحیط، ج 8، ص 44 و ابن جنی، المحتسب، ص 147.
[12]- المختصر، صص 47-48، شواذ القراءة، ص 93 و البحر المحیط، ص 4، ص 439.
[13]- محمدبن سعد، الطبقات الکبری، ج 3، ص 88.
[14]- ابن ابیداود السجستانی، المصاحف، مقدمه آرتور جفری، ص 10 و نیز نک : محمدبن الندیم، الفهرست، ص 60 (11).
تاریخ قرآن، مؤلف: دکتر عبدالصبور شاهین، ترجمه: دکتر سید حسین سیدی (عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد)، تحقیق و پژوهش : هادی بِزْدی ثانی